خالد بن عبدالله قسریخالدبن عبداللّه قَسْرى، امیر مکه و عراق در عصر اموی میباشد. فهرست مندرجات۲ - کنیه خالد ۳ - وجه تسمیه قسری ۴ - گزارشات مختلف درباره پدر و پدربزرگ خالد ۵ - فعالیت های عبداللّه در خالد ۶ - مادر خالد ۷ - تولد خالد ۸ - نوجوانی خالد ۹ - خصوصیات خالد ۱۰ - اعتقادات خالد ۱۱ - نکوهش کردن خالد ۱۲ - فعالیت های خالد ۱۲.۱ - امیر مکه ۱۲.۱.۱ - فعالیت های خالد در دوران امارت بر مکه ۱۲.۲ - عزل از حکومت و افتادن به زندان ۱۲.۳ - آزادی از زندان و بازگشت به شام ۱۲.۴ - دستگیری و فرستاده شدن نزد حجاج ۱۲.۵ - بردن اماننامه خلیفه برای یزید بن مهلب ۱۲.۶ - امیر عراق ۱۲.۷ - مبارزه با هواداران بنی عباس ۱۲.۸ - فعالیت های خالد در دوران امارت عراق ۱۲.۹ - برخی دیگر از اقدامات خالد در عراق ۱۲.۱۰ - عزل از حکومت عراق ۱۲.۱۰.۱ - علت عزل خالد از امیری عراق ۱۲.۱۱ - دستگیری و شکنجه به دستور خلیفه ۱۲.۱۲ - سعایت خالد پیش هشام ۱۲.۱۳ - رفتن به لشکرکشی تابستانی امویان ۱۲.۱۴ - آزار و اذیت خالد و خاندان او ۱۲.۱۵ - مورد خشم و کینه خلیفه ولید ۱۲.۱۶ - مطالبه اموال عراق از خالد ۱۳ - تاریخ وفات حالد ۱۴ - انتقام پسران خالد از قاتلین پدر ۱۵ - پسران خالد در زمان بنی العباس ۱۶ - فهرست منابع ۱۷ - پانویس ۱۸ - منبع ۱ - نام و نسب كامل خالدنام و نسب كامل وى خالد بن عبداللّه بن یزید بن أسد بن کُرز بن عامر بن عبداللّه بن عبدشمس بن غَمغَمة بن جریر یَشْکُری بَجلی قسری یمانی است [۲]
كتاب التاريخ الكبير، ج۳، جزء۲، قسم۱، ص۱۵۸.
[۳]
وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۲، ص۲۲۶.
او به قبیله بَجیله منسوب است. [۵]
المعارف، ج۱، ص۱۰۳.
۲ - کنیه خالدو کنیهاش ابوالهیثم [۶]
كتاب التاريخ الكبير، ج۳، جزء۲، قسم۱، ص۱۵۸.
[۷]
تهذيب الكمال فى اسماء الرجال، ج۵، ص۳۷۵.
و ابویزید [۸]
وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۲، ص۲۲۶.
بود.
۳ - وجه تسمیه قسرىبرخى خالد را قَسرى منسوب به قَسربن عَبقَر، يكى از طوایف بجیله [۹]
الاكمال فى رفع الارتياب عن المؤتلف و المختلف فى الاسماء و الكنى و الانساب، ج۷، ص۱۱۹.
، و بعضى نيز وى را قَصری منسوب به قصرِ ابن هُبَیْره يا قصر بِجیله [۱۰]
بغيةالطلب فى تاريخ حلب، ج۷، ص۳۰۶۸.
[۱۱]
وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۲، ص۲۲۷.
دانستهاند. جد اعلاى وى، كُرْز بن عامر، بردههای فرارى از موالی عبدقَیْس از ناحیه هَجَر و به قولى یهودی تبار و از شهر تیماء و جده وى زَرْنب زنی بدنام بود. [۱۲]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۱۰.
[۱۳]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۱۲ـ۱۳.
۴ - گزارشات مختلف درباره پدر و پدربزرگ خالددرباره نیای خالد و پسر او، اسد بن كُرز و يزيد بن اسد، گزارشهاى مختلفى در دست است. گفتهاند وى در جاهلیت شراب و میگساری را بر خود حرام كرد [۱۴]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۲.
و با ظهور اسلام به همراه پسرش، یزید، به نزد پیامبر رفت و هر دو اسلام آوردند [۱۵]
المعارف، ج۱، ص۳۹۸.
[۱۶]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۴.
از سوى ديگر، برخى مورخان در نسب يزيدبن اسد و انتساب خالد به وى نيز شک كردهاند. [۱۷]
الاخبار الموفقيّات، ج۱، ص۲۹۴ـ۲۹۵.
[۱۸]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۱۱.
[۱۹]
الاكمال فى رفع الارتياب عن المؤتلف و المختلف فى الاسماء و الكنى و الانساب، ج۷، ص۱۱۹.
[۲۰]
بغيةالطلب فى تاريخ حلب، ج۷، ص۳۰۷۲.
همچنين نوشتهاند يزيد جزو صحابه پیامبر اکرم بوده و از آن حضرت چند حدیث روایت كردهاست. [۲۱]
كتاب التاريخ الكبير، ج۳، جزء۲، قسم۱، ص۱۵۸.
[۲۲]
المعارف، ج۱، ص۳۹۸ـ۳۹۹.
ضمن آنكه گفتهاند او دروغگوترین اشخاص بود [۲۳]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۱۲.
او پس از اسلام آوردن در شام سكنا گزيد [۲۴]
المعارف، ج۱، ص۳۹۸.
و در سال ۳۵، هنگام محاصره خلیفه عثمان در مدینه، به دستور معاویه در رأس سپاهی چهارهزار نفره راهى آنجا شد، اما چون مطّلع گرديد كه عثمان كشته شده است، به شام بازگشت [۲۵]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۶.
او همچنين در جنگ صفین (سال ۳۷) شركت كرد و سپاهيان شام را بر ضد حضرت علی تحريک نمود. [۲۷]
الكامل، ج۴، ص۱۲۲.
[۲۸]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۴.
[۲۹]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۶.
۵ - فعالیت های عبداللّه در خالدعبداللّه بن یزید، پدر خالد، كه برخى در نسب وى نيز تردید كردهاند، رئیس شُرطه عمرو بن سعیدأَشدق بود. عبداللّه بر ضد عبدالملک بن مروان در دمشق قیام كرد و پس از تسلط عبدالملك بر اوضاع، فرار كرد و بعدآ از وى امان گرفت. [۳۱]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۶.
۶ - مادر خالدمادر خالد کنیزی رومی و مسیحی بود [۳۳]
كتاب المُحَبَّر، ج۱، ص۳۰۵.
[۳۴]
انساب الاشراف، ج۷، ص۳۹۱.
[۳۵]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۱۰.
[۳۷]
الكامل، ج۳، ص۸۶ـ۸۷.
و برخى از شعرا، به ويژه فرزدق [۳۸]
دیوان، ج۱، ص۱۷۸.
خالد و مادر وى را هجو كردهاند [۳۹]
الكامل، ج۳، ص۸۶ـ۸۷.
و ديگران براى تحقیر خالد وى را ابن النصرانیة میناميدند. [۴۱]
انساب الاشراف ج۷، ص۴۵۷.
[۴۲]
تاريخ، ج۲، ص۳۲۲ـ۳۲۳.
۷ - تولد خالدبا توجه به سن و تاریخ وفات خالد، میتوان حدس زد كه تولد وى در حدود سالهاى ۶۵ و ۶۶ بوده است و در مدینه پرورش يافت. [۴۵]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۶.
۸ - نوجوانى خالددر ايام نوجوانی رفتارى ناپسند داشت و با عمربن ابیربیعه، شاعر مشهور به فسق و فجور، معاشرت میكرد [۴۶]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۶ـ۹.
[۴۷]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۲۶.
[۴۸]
کتاب الوافی بالوفیات، ج۱۳، ص۲۵۹.
ظاهراً مدتى بعد و در همان ايام جوانی، راهى شام شد و در دمشق اقامت كرد.
۹ - خصوصیات خالدمورخان خالد را سخنوری بلیغ [۵۱]
انساب الاشراف ج۷، ص۲۹۲.
[۵۲]
الكامل، ج۱، ص۳۱.
[۵۳]
العقدالفريد، ج۴، ص۲۳۳.
[۵۴]
سرح العيون فى شرح رسالة ابن زيدون، ص۲۹۶ـ۲۹۷.
و فردى بزرگمنش و بخشنده وصف كردهاند. [۵۵]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۲
[۵۶]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۱۲.
تا جايى كه روزانه به ۳۶۰۰۰ نفر از مردم بادیه خرما و نان میداد [۵۸]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۲۸.
و اموال عظيمى بالغ بر ۳۶ میلیون درهم ميان مردم پخش كرد و باعث خشم هشام گرديد [۶۰]
تاريخ، ج۲، ص۳۲۲.
برخى نيز خالد را حاكمى ستمگر، ناخوشايند [۶۱]
ميزان الاعتدال فى نقد الرجال، ج۱، ص۶۳۳.
[۶۲]
كتاب تهذيب التهذيب، ج۲، ص۵۲۰.
دروغگو [۶۳]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۱۲.
و ترسو دانستهاند. [۶۴]
البيان و التبيين، ج۱، ص۱۲۲.
[۶۵]
الكامل، ج۱، ص۳۱.
[۶۶]
الكامل، ج۴، ص۱۲۲.
۱۰ - اعتقادات خالداز خالد نقل شده كه گفته است، اگر خلیفه اجازه دهد کعبه را تا سنگ آخر ويران میكند. [۶۷]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۰۵.
[۶۸]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۱۷.
و اينكه پیامبر صرفاً يك فرستاده است و خليفه هشام از او برتر است، برخى اين جمله را به فرد ديگرى نسبت دادهاند. [۶۹]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۰۵.
[۷۰]
الاخبار الطِّوال، ج۱، ص۳۴۶.
[۷۱]
تاريخ (طبری)، ج۶، ص۴۴۰.
[۷۲]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۱۷ـ۱۸.
همچنين نقل شده است كه او حافظان قرآن را احمق خوانده بود. [۷۳]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۲۴.
او در هر مناسبتى و روى منبرها حضرت علی عليهالسلام را سبّ میكرد. [۷۴]
البيان و التبيين، ج۳، ص۳۶۰.
[۷۵]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۰۴.
[۷۶]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۳۵.
[۷۷]
المعارف، ج۱، ص۲۸۳ـ ۲۸۴.
[۷۸]
الكامل، ج۲، ص۲۹۲.
[۷۹]
عصر هشام بن عبدالملك، ص۱۱۲ـ ۱۱۸.
۱۱ - نکوهش کردن خالدكارها و گفتارهاى خالد باعث شد شاعرانی همچون فرزدق [۸۰]
دیوان، ج۱، ص۱۷۸
[۸۱]
دیوان، ج۲، ص۱۱۱.
کُمیت اسدی، زیاد اعجم، اَعشی هَمْدان و ابن نوفل او را نكوهش و هجو كنند. [۸۲]
طبقات فحول الشعراء، ج۱، سفر۲، ص۳۱۸ـ۳۲۰.
[۸۳]
انساب الاشراف، ج۷، ص۳۴۱ـ۳۴۲.
[۸۴]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۰۶.
[۸۵]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۱۹.
[۸۶]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۳۵.
[۸۷]
عيون الاخبار، ج۱، جزء۱، ص۱۵۱.
[۸۸]
کتاب الاغانی، ج۱۷، ص۳ـ۴.
[۸۹]
کتاب الاغانی، ج۱۷، ص۸ـ۱۰.
[۹۰]
کتاب الاغانی، ج۱۷، ص۴۳.
[۹۱]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۱۳ـ۱۷.
[۹۲]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۱۵ـ۱۶.
[۹۳]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۱۸.
وى را زندیق بداند و لعن نمايد. به دستور خالد فرزدق به زندان افتاد [۹۴]
طبقات فحول الشعراء، ج۱، سفر۲، ص۳۴۷.
با اين حال فرزدق گاهى هم خالد و برادرش اسد را ستوده است [۹۵]
دیوان، ج۱، ص۱۴۸ـ۱۵۰.
[۹۶]
دیوان، ج۱، ص۱۶۷ـ۱۶۹.
برخى شعرا چون طِرِّماح و حمّاد راویه نيز با دريافت صلههای فراوان، خالد و نیاکانش را ستودهاند. [۹۷]
کتاب الاغانی، ج۱۲، ص۴۰.
[۹۸]
کتاب الاغانی، ج۱۲، ص۴۳.
[۹۹]
کتاب الاغانی، ج۱۴، ص۱۵۱.
۱۲ - فعالیت های خالد۱۲.۱ - امیر مکهخالد براى نخستين بار، در دوران خلافت ولید بن عبدالملک [۱۰۱]
كتاب نسب قريش، ج۱، ص۲۵۳.
[۱۰۲]
العقدالفريد، ج۵، ص۱۷۵.
در سال ۸۹ و بنابه روايات ديگر، در سال ۹۱، ۹۳، ۹۴ يا ۹۵ [۱۰۵]
انساب الاشراف ج۷، ص۴۲۱.
امیر مکه شد.او تا پايان خلافت وليد و هفت يا هشت ماه از آغاز خلافت سليمان بن عبدالملك (حك : ۹۶ـ۹۹) حاكم مكه بود.
۱۲.۱.۱ - فعالیت های خالد در دوران امارت بر مكهخالد در دوران امارتش بر مكه، براى نخستين بار ميان زنان و مردان در طواف کعبه جدايى انداخت [۱۰۹]
اخبار مكة و ماجاء فيها من الآثار، ج۲، ص۲۰ـ۲۱.
[۱۱۰]
مروجالذهب و معادن الجوهر، ج۴، ص۶.
و مردم را در صفوف نماز دايرهوار دور كعبه نشاند [۱۱۱]
اخبار مكة و ماجاء فيها من الآثار، ج۲، ص۶۵.
او نخستين امير مكه بود كه به دستور وليد، ناودان و ستونهای درونى كعبه را طلایی كرد [۱۱۲]
اخبار مكة و ماجاء فيها من الآثار، ج۱، ص۲۱۱ـ۲۱۲.
[۱۱۳]
تاريخ، ج۲، ص۲۸۴.
[۱۱۴]
بغيةالطلب فى تاريخ حلب، ج۷، ص۳۰۶۸.
خالد همچنين به دستور وليد، چاه آبی در مکه حفر كرد و با آبراههای آبش را به كعبه رساند كه به برکةالقَسری معروف شد و میگفت آب اين چاه شيرين است و آب چاه زمزم -- كه به تحقیر آن را امّ الخَنافِس يا امّ الجَعار میناميدــ شور است و چاه خلیفه را برتر از زمزم میدانست. [۱۱۵]
اخبار مكة و ماجاء فيها من الآثار، ج۲، ص۱۰۷.
[۱۱۶]
اخبار مكة و ماجاء فيها من الآثار، ج۲، ص۲۰۵.
[۱۱۷]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۰۳ـ۴۰۴.
[۱۱۸]
الكامل، ج۴، ص۱۲۴.
[۱۱۹]
تاريخ، ج۲، ص۲۹۳.
۱۲.۲ - عزل از حكومت و افتادن به زندانسپس براثر حادثهاى كه مورخان درباره آن اختلاف دارند. [۱۲۰]
الاخبار الموفقيّات، ج۱، ص۲۹۳.
[۱۲۱]
انساب الاشراف ج۷، ص۴۲۱ـ ۴۲۲.
[۱۲۲]
تاريخ، ج۲، ص۲۹۴.
[۱۲۳]
العقدالفريد، ج۵، ص۱۷۵ـ ۱۷۶.
سلیمان بن عبدالملک بر او خشم گرفت و در اواخر سال ۹۶، وى را از حکومت مکه عزل و زندانی كرد. [۱۲۴]
تاريخ، ج۲، ص۲۹۳ـ۲۹۴.
[۱۲۵]
العقدالفريد، ج۵، ص۱۷۶.
۱۲.۳ - آزادی از زندان و بازگشت به شاماما در اواخر سال ۹۷، به وساطت مُفَضَّل بن مُهَلَّب، او را بخشيد و خالد به شام بازگشت. [۱۲۶]
انساب الاشراف ج۷، ص۴۲۳.
[۱۲۷]
العقدالفريد، ج۵، ص۱۷۶ـ۱۷۷.
۱۲.۴ - دستگيری و فرستاده شدن نزد حجاجدر سالهاى ۹۴ يا ۹۵، خالد به دستور وليد، سعید بن جبیر و ساير عراقیان فرارى از ظلم حجاج بن یوسف را دستگیر كرد و به نزد حجاج به عراق فرستاد. [۱۲۹]
تاريخ، ج۲، ص۲۹۰.
۱۲.۵ - بردن اماننامه خليفه براى يزيد بن مهلبدر دوران خلافت یزید بن عبدالملک (حك : ۱۰۱ـ۱۰۵)، خالد اماننامه خليفه را براى یزید بن مهلّب برد به روايت يعقوبى [۱۳۳]
تاريخ، ج۲، ص۳۱۳ـ۳۱۴.
يزيد، خالد را مأمور كرد به جزیره رود و هشام بن عبدالملک، برادر و ولیعهد يزيد، را قانع كند از ولایتعهدی خود به سود پسر خلیفه دست بردارد. البته او محرمانه به هشام اطمينان داد كه او میتواند يزيد را قانع كند از اين اندیشه بگذرد و چنين نيز كرد. هشام اين لطف خالد را فراموش نكرد و در آغاز خلافتش وى را امیر عراق كرد.
۱۲.۶ - امیر عراقدر دوران امارت عمر بن یزید بن هُبَیْره هُبَیْره فَزاری بر عراق (۱۰۲ـ۱۰۵)، خالد متصدی شرطه کوفه بود [۱۳۵]
بغيةالطلب فى تاريخ حلب، ج۷، ص۳۰۷۴.
در آغاز خلافت هشام بن عبدالملك، عمربن يزيد عزل گرديد و خالدبن عبداللّه قسرى كه بنابه يك روایت، برادر رضاعی هشام نيز بود [۱۳۶]
تاريخالخلفاء، ج۱، ص۴۰۱.
به امارت عراق رسيد [۱۳۷]
انساب الاشراف ج۷، ص۳۷۷.
[۱۳۸]
البلدان، ص۲۸۴، ۳۰۱.
[۱۳۹]
كتاب الفتوح، ج۸، ص۲۳۹.
و با گروهى از سپاهیان شام كه در ميانشان افرادى از قبایل لخم و جذام بودند [۱۴۰]
كتاب نسب قريش، ج۱، ص۹.
در شوال ۱۰۵ و به قولى در اوايل ۱۰۶ وارد عراق شد خالد به دستور هشام، ابن هُبیره را براى مطالبه اموالی كه از عراق گرفته بود، شکنجه و زندانی كرد [۱۴۴]
طبقات فحول الشعراء، ج۱، سفر۲، ص۳۴۴.
[۱۴۵]
كتاب الفتوح، ج۸، ص۲۳۹ـ۲۴۰.
همچنين در سال ۱۰۶، به دستور هشام، برادر خود اسدبن عبداللّه قسری را امیر خراسان كرد. [۱۴۶]
تاریخ خلیفةبن خیاط، روایة بقی بن مخلد، ج۱، قسم۲، ص۴۹۰.
[۱۴۸]
كتاب الفتوح، ج۸، ص۲۳۹.
[۱۴۹]
تاريخ گرديزى، ج۱، ص۲۵۵.
۱۲.۷ - مبارزه با هواداران بنى عباسدر دوران حكومت خالد، دعوت عباسیان در خراسان آغاز شد [۱۵۰]
البلدان، ج۱، ص۳۰۱.
[۱۵۱]
تاريخ، ج۲، ص۳۱۹.
[۱۵۲]
الاخبار الطِّوال، ج۱، ص۳۳۶ـ۳۳۷.
و خالد برخى از هواداران بنى عباس از مردم كوفه و خراسان را دستگير و زندانى كرد. [۱۵۳]
اخبار الدولة العباسية، ج۱، ص۲۵۳.
۱۲.۸ - فعالیت های خالد در دوران امارت عراقدر دوران امارت خالد بر عراق، مُغیرةبن سعید، از نخستين غالیان، با عده اندكى بر ضد امویان قیام كرد كه به شكست انجاميد و خالد وى را به دار آويخت و یارانش را سوزاند [۱۵۴]
كتاب المُحَبَّر، ج۱، ص۴۸۳.
[۱۵۵]
انساب الاشراف ج۷، ص۴۲۰ـ۴۲۱.
[۱۵۶]
المعارف، ج۱، ص۶۲۳.
[۱۵۷]
الكامل، ج۱، ص۳۱.
[۱۵۸]
الكامل ج۴، ص۱۲۲.
همچنين در اين دوره، در عراق چند قيام، از جمله قيام بهلول بن عمیر شیبانی [۱۵۹]
تاريخ، ج۲، ص۳۲۲.
و وزیرِ سختیانی خارجی صورت گرفت و يك تن ادعای نبوت نمود [۱۶۱]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۳۴.
خالد در عید قربان شخصاً جَعدْ بن دِرهَم را به اتهام کفرگویی و زندقه سربريد و قربانى كرد [۱۶۲]
كتاب التاريخ الكبير، ج۳، جزء۲، قسم۱، ص۱۵۸
خالد توجه خاصى به کشاورزی و خشكاندن باتلاقها و تبديل آنها به زمینهای كشاورزى و حفر چاهها و قناتها و رودها داشت [۱۶۴]
الاعلاق النفسیه، ج۱، ص۹۵ـ۹۶.
و ازاينرو صاحب نهرها، باغها و زمينهاى وسيع كشاورزى شد. درآمد ساليانه او را به بالغ بر بيست میلیون درهم نوشتهاند [۱۶۵]
الاخبار الموفقيّات، ج۱، ص۲۸۹.
[۱۶۶]
انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۰، ۴۴۴.
[۱۶۷]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۴۰.
درآمد زمينهاى پسرش نيز به ده ميليون درهم میرسيد [۱۶۹]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۲۲ـ۲۳.
خالد همچنين ميان بصره و واسط نهرى به نام مبارک حفر و دوازده ميليون درهم خرج آن كرد كه خلیفه او را براى اين اسرافکاری توبیخ نمود. [۱۷۱]
الاخبار الموفقيّات، ج۱، ص۲۹۳ـ ۲۹۴.
[۱۷۲]
الكامل، ج۴، ص۱۲۴.
۱۲.۹ - برخى دیگر از اقدامات خالد در عراقبرخى از اقدامات خالد در عراق عبارت بودند از: تحریم آواز. [۱۷۳]
کتاب الاغانی، ج۲، ص۳۴۸ـ۳۴۹.
[۱۷۵]
سير اعلامالنبلاء، ج۵، ص۴۲۷.
ضرب سکهای با عیار زياد، معروف به خالدیه. [۱۷۶]
كتاب فتوح البلدان، ج۱، ص۴۶۹.
[۱۷۸]
النّقود الاسلامية، ج۱، ص۱۶.
دوبرابر كردن وزنه رسمى. [۱۷۹]
تهذيب الكمال فى اسماء الرجال، ج۵، ص۳۸۲.
[۱۸۰]
كتاب تهذيب التهذيب، ج۲، ص۵۲۱.
ساخت بازارهای مسقف و مجزا براى هر صنف. [۱۸۱]
كتاب فتوح البلدان، ج۱، ص۲۸۶.
[۱۸۲]
البلدان، ج۱، ص۳۱۱.
بناى مقصوره مسجد کوفه. تلاش نافرجام براى ساخت پل روى دجله. حفر نهر الجامع و ساخت کاخی معروف به قصر خالد و نيز بازسازى پل ابن هبیره. [۱۸۷]
كتاب فتوح البلدان، ج۷، ص۴۱۰.
خالد كه موفق نشده بود مادر مسیحی خود را مسلمان كند [۱۸۸]
انساب الاشراف ج۷، ص۴۰۸.
برايش کلیسایی در كنار دارالاماره ساخت و دستور داد مؤذنان اذان نگويند تا مسيحيان ناقوس خود را بنوازند و به اصرار مادرش به حاکم بصره دستور داد، براى مسيحيان آن شهر كليسايى بسازد [۱۸۹]
طبقات فحول الشعراء، ج۱، سفر۲، ص۳۴۶.
[۱۹۰]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۰۵.
[۱۹۱]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۰۸ـ۴۱۰.
[۱۹۲]
وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۲، ص۲۲۸.
خالد همچنين به بهانه جلوگيرى از چشمچرانی مؤذنان، دستور داد منارههاى مساجد را ويران يا كوتاه كنند [۱۹۳]
طبقات فحول الشعراء، ج۱، سفر۲، ص۳۴۶.
[۱۹۴]
الكامل، ج۳، ص۸۷.
اهل ذمه را متصدى امور و بر مسلمانان مسلط كرد و از آنان خواست مسلمانان را تحقیر و به آنان توهین كنند و کنیزانی را كه مسلمان شده بودند بخرند و تصرف نمايند. [۱۹۶]
الاخبار الموفقيّات، ج۱، ص۲۹۲.
[۱۹۷]
انساب الاشراف ج۷، ص۴۳۵.
[۱۹۸]
الكامل، ج۴، ص۱۲۳.
[۱۹۹]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۱۶.
۱۲.۱۰ - عزل از حكومت عراقهشام در ۱۲۰ خالد را از حكومت عراق عزل كرد. ۱۲.۱۰.۱ - علت عزل خالد از امیری عراقخالد پس از حدود پانزده سال فرمانروایی بر عراق، به چند دلیل بركنار شد كه از آن جمله است: اندوختن ثروتهای عظيم و داشتن مستغلات فراوان. نپرداختن مالیاتِ غلات ساليانهاش به دستگاه خلافت. تعصب شديد وى به افراد قبیله مُضَر. غرور و تکبر بيش از حد، به گونهاى كه پسر خود را از مَسْلَمة (پسر هشام) برتر میدانست. كوچك شمردن حکومت عراق. نپذيرفتن نصایح دلسوزانه دوستانش در مسائل مختلف. تبری جستن از مَسلمةبن هشام كه خالد وى را ابوشاکر خطاب میكرد. ناميدن هشام بن عبدالملك به ابن الحَمْقاء (فرزند زن احمق). توهین به برخى امیران اموی. بخشش بسيار به دوستان و خويشانش. سعایت درباریان و مخالفانش نزد خلیفه. بازگذاشتن دست عاملان غيرمسلمانش در ظلم به مسلمانان. [۲۰۴]
انساب الاشراف ج۷، ص۳۴۲ـ۳۴۳.
[۲۰۵]
انساب الاشراف ج۷، ص۳۵۶.
[۲۰۶]
انساب الاشراف ج۷، ص۴۱۴.
[۲۰۷]
انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۰ـ ۴۴۵.
[۲۰۸]
كتاب الوزراء و الكتّاب، ج۱، ص۶۲.
[۲۰۹]
کتاب الاغانی، ج۷، ص۴.
[۲۱۰]
کتاب الاغانی، ج۱۶، ص۲۷۹.
[۲۱۱]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۱۷.
[۲۱۲]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۲۲ـ۲۵.
و مسائل ديگرى كه هشام بن عبدالملک آنها را در نامههاش به خالد در سال ۱۱۹ يادآورى كرد. [۲۱۴]
الاخبار الموفقيّات، ج۱، ص۲۹۰ـ۲۹۵.
[۲۱۵]
الكامل، ج۴، ص۱۲۰ـ۱۲۵.
۱۲.۱۱ - دستگيری و شكنجه به دستور خليفهیوسف بن عمر ثقفی، جانشین خالد، در جمادیالآخره ۱۲۰ وارد واسط و کوفه شد و خالد و ۳۵۰ نفر از کارگزارانش را به دستور خلیفه دستگير و شکنجه كرد و یزید بن خالد قسری را سى تازیانه زد و نود میلیون درهم از آنان گرفت. [۲۱۶]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۴۲.
[۲۱۷]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۴۶ـ۴۴۸.
[۲۱۸]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۵۵.
[۲۱۹]
تاريخ، ج۲، ص۳۲۳.
[۲۲۱]
تاريخ (طبری)، ج۷، ص۲۵۴.
[۲۲۲]
كتاب الفتوح، ج۸، ص۲۸۳ـ۲۸۴.
خالد، به همراه برادرش اسماعیل، پسرش يزيد و برادرزادهاش مُنذر بن اسد بن عبداللّه، حدود هجده ماه در زندان حیره به سر برد [۲۲۳]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۴۳.
[۲۲۴]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۴۸.
پس از آزادی از زندان، خالد در ۱۲۲ وارد دمشق شد. [۲۲۷]
انساب الاشراف ج۷، ص۴۴۸ـ۴۴۹.
۱۲.۱۲ - سعايت خالد پیش هشاميوسف بن عمر ثقفى، خالد قسرى را متهم ساخت كه زید بن علی را به قیام بر ضد امویان برانگيخته است، اما هشام اين سعایت را نپذيرفت و بر اطاعت خالد از امويان تأكيد كرد. [۲۲۹]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۴۹.
۱۲.۱۳ - رفتن به لشكركشى تابستانى امويانپس از آن، خالد با كسب اجازه از هشام، همراه دو پسرش (یزید و هشام) و نوهاش عبداللّه بن یزید به لشکرکشی تابستانی امويان (صائفه) به قلمروِ رومیان رفت و مدتى در طرسوس اقامت كرد. [۲۳۰]
الاخبار الطِّوال، ج۱، ص۳۴۴.
۱۲.۱۴ - آزار و اذيت خالد و خاندان اودر اين زمان، حاکم دمشق (کلثوم بن عیاض) و حاكم عراق (یوسف بن عمر ثقفی) در مخالفت با خالد به دسیسه جویی نزد خليفه پرداختند و بارها موجب آزار و اذیت خالد و خاندان او شدند. [۲۳۱]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۴۹ـ۴۵۱.
۱۲.۱۵ - مورد خشم و كينه خليفه وليددر سال ۱۲۵، ولیدبن یزید بن عبدالملک به خلافت رسيد. او در آغاز خلافتش از خالد خواست با دو پسر خردسالش، حکم و عثمان، بیعت كند، ولى خالد به دليل خردسالى آنان بيعت نكرد و خشم و کینه خليفه اموى را برانگيخت. [۲۳۴]
تاريخ (طبری)، ج۷، ص۲۰۹.
[۲۳۵]
تاريخ (طبری)، ج۷، ص۲۳۲.
فسق و فجور و کفر وليد كه قصد داشت در مراسم حج سال ۱۲۵ روى پشتبام کعبه میگساری كند، باعث شد تا گروهى از جوانان یمنی قصد جانش را كنند و از خالد كه حاضر به همدستی با آنان نشده بود، خواستند رازشان را فاش نسازد، خالد در عين حالىكه توطئه جوانان يمنى يا نام آنان را ذكر نكرد، از خلیفه خواست به دليل اينكه جانش در خطر است، از اين سفر چشمپوشی كند، خليفه از اينكه خالد حاضر نشد نام آن افراد را فاش كند، خشمگین شد و کینهاش را در دل گرفت. [۲۳۶]
انساب الاشراف ج۷، ص۵۱۶.
[۲۳۷]
بغيةالطلب فى تاريخ حلب، ج۷، ص۳۰۸۶ـ۳۰۸۷.
[۲۳۸]
البداية و النهاية فى التاريخ، ج۹، ص۲۱.
۱۲.۱۶ - مطالبه اموال عراق از خالدسرانجام، وليد پس از چند ماه خوددارى از ديدن خالد، او را فراخواند و از وى اموال عراق را كه بالغ بر پنجاه میلیون درهم بود، مطالبه كرد و خواست كه او پسرش يزيد را تحويل دهد و چون خالد امتناع ورزيد، دستور داد او را شکنجه و زندانى كنند و سپس در مقابل پنجاه ميليون درهم، وى را به یوسف بن عمر ثقفی تحويل داد. [۲۳۹]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۵۲ـ۴۵۳.
[۲۴۰]
الامامة و السياسة، المعروف بتاريخ الخلفاء، ج۲، ص۱۱۱.
يوسف بن عمر، خالد را از شام به عراق برد و در زندان حیره (يا واسط) زير شكنجه شديد قرار داد تا كشته شد. [۲۴۱]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۵۳.
[۲۴۲]
الامامة و السياسة، المعروف بتاريخ الخلفاء، ۱۳۸۷، ج۲، ص۱۱۱.
[۲۴۳]
الاخبار الطِّوال، ج۱، ص۳۴۷ـ۳۴۸.
۱۳ - تاریخ وفات حالدبرخى از نویسندگان به اشتباه تاریخ عزل خالد از حکومت عراق (سال ۱۲۰) را تاريخ وفات او دانستهاند [۲۴۴]
كتاب التاريخ الكبير، ج۳، جزء۲، قسم۱، ص۱۵۸.
[۲۴۵]
كتاب الثقات، ج۶، ص۲۵۶.
بعضى نيز تاريخ كشته شدن وى را ذیقعده ۱۲۵ ذكر كردهاند [۲۴۷]
وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۲، ص۲۲۹.
[۲۴۸]
کتاب الوافی بالوفیات، ج۱۳، ص۲۵۸.
اما بنابر مشهورترین و معروفترين روایات، خالد در محرّم ۱۲۶ كشته شد. [۲۴۹]
تاريخ خليفةبن خياط، رواية بقى بن مخلد، ج۱، قسم۲، ص۵۲۱.
[۲۵۰]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۵۴.
[۲۵۲]
الامامة و السياسة، المعروف بتاريخ الخلفاء، ج۲، ص۱۱۱.
خالد هنگام مرگ حدوداً شصت ساله بود [۲۵۳]
تاريخ خليفةبن خياط، رواية بقى بن مخلد، ج۱، ج۱، قسم۲، ص۵۲۱.
[۲۵۴]
تاريخ الاسلام و وفيات المشاهير و الاعلام، ج۱، ص۸۵.
و در حومه حیره مدفون گرديد [۲۵۵]
انساب الاشراف، ج۷، ص۴۵۳ـ۴۵۴.
ابوشغب عَبْسی در رثاء خالد اشعاری سرود. [۲۵۶]
البيان و التبيين، ج۳، ص۲۳۵ـ۲۳۶.
[۲۵۷]
وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان، ج۲، ص۲۳۰.
۱۴ - انتقام پسران خالد از قاتلین پدرپس از قتل خالد، یزید بن خالد، و به روایتی محمدبن خالد قسری، خليفه وليد بن يزيد و يوسف بن عمر ثقفى را به انتقام خون پدرش كشت. [۲۵۸]
المعارف، ج۱، ص۳۹۸.
[۲۵۹]
المعارف، ج۲، ص۱۱۲ـ۱۱۳.
[۲۶۰]
الاخبار الطِّوال، ج۱، ص۳۴۹ـ۳۵۰.
۱۵ - پسران خالد در زمان بنی العباسخالد فرزندان و نسل زيادى در کوفه به جا گذاشت [۲۶۲]
المعارف، ج۲، ص۱۱۲ـ۱۱۳.
از جمله اسماعیل بن خالد كه نزد ابوالعباس سفاح، نخستين خلیفه عباسی، حضور میيافت و بنی امیه را نکوهش میكرد [۲۶۳]
کتاب الاغانی، ج۲۲، ص۱۸ـ۱۹.
محمد بن خالد نيز در زمان منصور عباسی حاکم مدینه شد.
۱۶ - فهرست منابع• ابن اثیر، الکامل فی التاریخ. • ابن اعثم كوفى، كتاب الفتوح، چاپ على شيرى، بيروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. • ابن حِبّان، کتاب الثقات، حيدرآباد، دكن ۱۳۹۳ـ۱۴۰۳/ ۱۹۷۳ـ۱۹۸۳، چاپ افست بيروت. • ابن حبیب، کتاب المُحَبَّر، چاپ ايلزه ليشتن اشتتر، حيدرآباد، دكن ۱۳۶۱/۱۹۴۲، چاپ افست بيروت . • ا بن حجر عسقلانی، کتاب تهذیب التهذیب، چاپ صدقى جميل عطار، بيروت ۱۴۱۵/۱۹۹۵. • ابن خلکان، وفیات الاعیان و انباء ابناء الزمان. • ابن رسته، الاعلاق النفسیه. • ابن سعد، طبقات الکبری، بیروت. • ابن سلام جمحی، طبق ات فحول الشعراء، چاپ محمود محمد شاكر، جده (۱۴۰۰/ ۱۹۸۰). • ابن عبدربّه، العقدالفرید، بيروت ۱۴۰۴/۱۹۸۳. • ابن عدیم، بغیةالطلب فی تاریخ حلب، چاپ سهيل زكار، بيروت (۱۴۰۸/ ۱۹۸۸). • ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، چاپ على شيرى، بيروت ۱۴۱۵ـ۱۴۲۱/ ۱۹۹۵ـ۲۰۰۱. • ابن قتیبه، الامامة و السیاسة، المعروف بتاريخ الخلفاء، چاپ طه محمد زينى، (قاهره ۱۳۸۷/ ۱۹۶۷)، چاپ افست بيروت . • ابن قتيبه، عیون الاخبار، چاپ يوسفعلى طويل و مفيد محمد قميحه، بیروت ( ۱۹۸۵). • ابن قتيبه، المعارف، چاپ ثروت عكاشه، قاهره ۱۹۶۰. • ابن کثیر، البدایة و النهایة فی التاریخ، (قاهره )۱۳۵۱ـ۱۳۵۸. • ابن ماکولا، الاکمال فی رفع الارتیاب عن المؤتلف و المختلف فی الاسماء و الکنی و الانساب، چاپ عبدالرحمان بن يحيى معلمى يمانى، بيروت. • ابن نباته، سرح العیون فی شرح رسالة ابن زیدون، چاپ محمد ابوالفضل ابراهيم، قاهره ۱۳۸۳/۱۹۶۴. • ابوالفرج اصفهانی، کتاب الاغانی، چاپ احسان عباس، ابراهیم سعافین و بکرعباس، بیروت ۱۴۲۵ق/۲۰۰۴م. • اخبار الدولة العباسیة و فیه اخبار العباس و ولده، چاپ عبدالعزيز دورى و عبدالجبار مطلبى، بيروت: دارالطليعة للطباعة و النشر، ۱۹۷۱. • یزیدبن محمد ازدی، تاریخ الموصل، چاپ على حبيبه، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷. • محمدبن عبداللّه ازرقی، اخبار مکة و ماجاء فیها من الآثار، چاپ رشدى صالح ملحس، بيروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳، چاپ افست قم ۱۳۶۹ش. • محمدبن اسماعیل بخاری، کتاب التاریخ الکبیر، ( بيروت ?۱۴۰۷/ ۱۹۸۶). • عبداللّه بن عبدالعزیز بکری، کتاب التنبیه علی اوهام ابی علی فی امالیه، در اسماعيل بن قاسم قالى، كتاب الأمالى، (چاپ محمدعبدالجواد اصمعى)، ج۳، بيروت ?( ۱۳۴۴/ ۱۹۲۶). • احمدبن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، چاپ محمود فردوس عظم، دمشق ۱۹۹۶ـ ۲۰۰۰. • احمدبن يحيى بلاذرى، کتاب فتوح البلدان، چاپ دخويه، ليدن ۱۸۶۶، چاپ افست فرانكفورت ۱۴۱۳/۱۹۹۲. • تاریخ الخلفاء، چاپ غريازينويچ، مسکو: دارالنشر العلم، ۱۹۶۷. • عمروبن بحر جاحظ، البیان و التبیین، چاپ عبدالسلام محمد هارون، بيروت ?( ۱۳۶۷/ ۱۹۴۸ ). • محمدبن عبدوس جهشیاری، کتاب الوزراء و الکتّاب، چاپ مصطفى سقا، ابراهيم ابيارى، و عبدالحفيظ شلبى، قاهره ۱۳۵۷/۱۹۳۸. • خلیفةبن خیاط، تاریخ خلیفةبن خیاط، رواية بقى بن مخلد، چاپ سهيل زكار، دمشق ۱۹۶۷ـ۱۹۶۸. • احمدبن داوود دینوری، الاخبار الطِّوال، چاپ عبدالمنعم عامر، قاهره ۱۹۶۰، چاپ افست قم ۱۳۶۸ش. • محمدبن احمد ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، چاپ عمر عبدالسلام تدمرى، حوادث و وفيات ۱۲۱ـ۱۴۰ه، بيروت ۱۴۱۱/۱۹۹۱. • محمدبن احمد ذهبى، سیر اعلامالنبلاء، چاپ شعيب أرنؤوط و ديگران، بيروت ۱۴۰۱ـ۱۴۰۹/ ۱۹۸۱ـ۱۹۸۸. • محمدبن احمد ذهبى، میزان الاعتدال فی نقد الرجال، چاپ على محمد بجاوى، قاهره ۱۹۶۳ـ۱۹۶۴، چاپ افست بيروت. • زبیربن بکّار، الاخبار الموفقیّات، چاپ سامى مكى عانى، بغداد ۱۹۷۲. • خلیل بن ایبک صفدی، کتاب الوافی بالوفیات، ج۱۰، چاپ جاکلین سوبله و علی عمارة، ویسبادن۱۴۰۰/۱۹۸۰. • طبرى، تاريخ (بيروت). • همام بن غالب فرزدق، دیوان، قدم له و شرحه مجيد طراد، بيروت ۱۴۱۹/۱۹۹۹. • عبدالمجید محمدصالح کبیسی، عصر هشام بن عبدالملک: ۱۰۵ـ۱۲۵ه، بغداد ۱۹۷۵. • عبدالحی بن ضحاک گردیزی، تاریخ گردیزی، چاپ عبدالحى حبيبى، تهران ۱۳۶۳ش. • محمدبن یزید مبرّد، الکامل، چاپ محمدابوالفضل ابراهيم، قاهره (۱۳۷۶/ ۱۹۵۶). • یوسف بن عبدالرحمان مِزّی، تهذیب الکمال فی اسماءالرجال، چاپ احمدعلى عبيد و حسن احمدآغا، بيروت ۱۴۲۱/۲۰۰۰. • مسعودی، مروجالذهب و معادن الجوهر، چاپ شارل پلّا، بیروت ۱۹۶۵/۱۹۷۹م. • مصعبب ن عبداللّه، کتاب نسب قریش، چاپ لوى پرووانسال، قاهره ۱۹۵۳. • احمدبن علی مَقریزی، النّقود الاسلامیة، المسمى بشذور العقود فى ذكر النقود، چاپ محمد بحرالعلوم، نجف ۱۳۸۷/۱۹۶۷. • یاقوت حموی، معجم البلدان. • يعقوبى، البلدان. • یعقوبی، تاریخ. ۱۷ - پانویس
۱۸ - منبعدانشنامه جهان اسلام، مقاله شماره۶۷۷۳. |